دختران باحال صورتی

دختران باحال صورتی

دختران باحال صورتی

دختران باحال صورتی

دختران باحال صورتی

  • ۰
  • ۰

رمان‌هایی با موضوع عاشقانه معمولا طرفداران زیادی در بین افراد مختلف در رده‌های سنی گوناگون دارد و اکثر افرادی که اینگوه رمان‌ها را می‌خوانند رمان ایرانی را بیشتر از سایر رمان‌ها ترجیح می‌دهند. در این مطلب از دانلود رمان زندگی عسلی من که یک رمان عاشقانه ایرانی است را برای شما آماده کرده‌ایم امیدواریم این رمان را بپسندید.

رمان‌هایی با موضوع عاشقانه معمولا طرفداران زیادی در بین افراد مختلف در رده‌های سنی گوناگون دارد و اکثر افرادی که اینگوه رمان‌ها را می‌خوانند رمان ایرانی را بیشتر از سایر رمان‌ها ترجیح می‌دهند. در این مطلب از دانلود رمان زندگی عسلی من که یک رمان عاشقانه ایرانی است را برای شما آماده کرده‌ایم امیدواریم این رمان را بپسندید.

دانلود رمان زندگی عسلی من

دانلود رمان زندگی عسلی من

خلاصه ای از رمان زندگی عسلی من :

داستانی روایت شده از زندگی یک دختر، دختری از جنس تضاد سنگ و شیشه، قوی و در عین حال با احساسی شکننده، غرورش می‌شکافد کوه را، گیرایی نگاهش می‌لرزاند دل هر آدمیزادی را، حال این دختر درگیر داستانی کوتاه از زندگیش شده است، داستانی که به عشق جاودان ختم می‌شود، عشقی از افسانه‌هایی قدیمی و بی‌نظیر

دانلود رمان عاشقانه زندگی عسلی من

قسمت کوتاهی از رمان زندگی عسلی من:

هنگامه رو بردن تو بخش و بهش آرام بخش زده بودن خوابش برده بود از ماشینی که بهش زده پرسیده بودم گفته بود که یه دفعه وسط خیابون اومده و حالشم خوب نبوده باید فردا ازش می‌پرسیدم چی شده * ناراحت و مغموم از اتاق اومدم بیرون و رو صندلی نشستم اعصابم واقعا داغون بود هنگامه جریان و برام تعریف کرده بود
می‌گفت یکی دو روز بوده که اخلاق پارسا از این رو به اون رو شده بوده خیلی به هنگامه توجه می‌کرده هنگامه که از این تغییر پارسا در تعجب بوده سعی می‌کنه بفهمه موضوع از چه قراره یه بار که پارسا تو حموم بوده گوشیشو برمی‌داره و داخلش و نگاه می‌کنه تو پیاما دعوای پارسا و اون دختره بود متوجه می‌شه دختره بهش خیانت کرده و پارسا بخاطر همین برگشته طرفش با این موضوع اونقد عصبانی می‌شه و وقتی پارسا از حموم می‌آد بیرون همه چیو بهش می‌گه پارسا سعی داشته آرومش کنه اما قبل از این‌که بتونه کاری کنه از خونه میاد بیرون که تو راهم این اتفاق براش می‌فته همین‌جوری که سرم پایین بود و تو فکر بودم با شنیدن اسمم سرمو بالا کردم با دیدن پارسا روبروم چشام گرد شد.

https://suratiha.com

  • ۹۷/۰۳/۲۸
  • اسرا صادقیان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی