در این مطلب دانلود رمان معشوقه شیطان را آماده کردهایم.
با وجود این که رمان های عاشقانه طرفداران زیادی دارند اما هنوز هم افرادی را میتوان یافت که علاقهی شدیدی به خواندن رمانهای ترسناک دارند. پیشنهاد ما به این افراد خواندن رمان ترسناک معشوقهی شیطان میباشد که این رمان در نوع خود بسیار متفاوت بوده و توانسته توجه مخاطبان را به خود جلب کند پس بهتر است پیش از دانلود رمان معشوقه شیطان خلاصهای از آن را مطالعه کنید تا بیشتر با داستان این رمان آشنا شوید.
در این مطلب، دانلود رمان معشوقه شیطان را آماده کردهایم.
با وجود این که رمان های عاشقانه
طرفداران زیادی دارند اما هنوز هم افرادی را میتوان یافت که علاقهی
شدیدی به خواندن رمانهای ترسناک دارند. پیشنهاد ما به این افراد خواندن
رمان ترسناک معشوقهی شیطان میباشد که این رمان در نوع خود بسیار متفاوت
بوده و توانسته توجه مخاطبان را به خود جلب کند پس بهتر است پیش از دانلود
رمان معشوقه شیطان خلاصهای از آن را مطالعه کنید تا بیشتر با داستان این
رمان آشنا شوید.
دانلود رمان معشوقه شیطان
خلاصهای از رمان:
اطرافیان پرنیا فکر میکنند که پرنیا به خاطر تجربهی وحشتناک و دردآوری که داشته دچار اختلالهای روانی شده و چیزهایی که میبینه و میشنوه صرفا توهم و از علایم بیماریشه. برای عوض کردن حالش اونو با دوستای خانوادگیشون به سفر میفرستن، غافل از این که دوستاشون به شدت به احضار جن و روح علاقه پیدا کردهاند. همین علاقه زمینهساز آشنایی پرنیا با کسی میشه که معتقده ریشهی تمام توهماتشه.
عکس روی جلد رمان:
قسمتی از رمان معشوقه شیطان:
دستی از پشت دهانم را گرفت، صدای جیغم خفه شد، چنگی به دست لیلا زدم، میخواستم خودم را آزاد کنم و به مرجان برسانم، لیلا من را کشان کشان میبرد، اشکهایم روی صورت خونیم ریخت، تودههای سیاه کشیدهتر شدند، هر لحظه به شکل یک انسان نزدیکتر میشدند، جیغهای بلندم با فشار دست لیلا خفه میشد، تودههای سیاه به شکل سایههای سیاه درآمدند، سایههایی به شکل مردانی که دستهایشان را در جیبشان کرده بودند و پاهایشان را به عرض شانههایشان باز کرده بودند، یک دفعه دستهایشان را از جیبشان درآوردند و به سمت ماشین دراز کردند، صدای جیغ بلند مرجان در گوشم پیچید، قلبم داشت از دهانم بیرون میزد، هق هق گریهام با فشار دست لیلا ساکت میشد، در همان حال فریاد زدم: مرجان، که با فشار دست لیلا حتی برای خودم هم مفهوم نبود، قلبم درد میکرد، از شدت گریه و درد قلبم خم شدم، خون از روی پیشانیام روی زمین خاکی ریخت، اشکهایم به دنبالش روانه شدند، صدای نفسهای تند و بینظم لیلا و هوهوی ضعیف باد تنها چیزی بود که به گوشم میرسید، انگار صدای جیغ مرجان در جایی خیلی دورتر از ما تکرار میشد. یک دفعه لیلا من را رها کرد. روی زمین افتادم. زمین خاکی کف دستم را خراشید، با دستهایم به خاک و سنگریزهها چنگ زدم، بدن دردناک و کوفتهام را از روی خاک بلند کردم، سرم را به سمت ماشین چرخاندم، جایی بین مه ناپدید شده بود، قلبم آن قدر تند میزد که انتظار داشتم هر لحظه سینهام را بشکافد و روی خاک نمناک غلت بخورد.
دانلود رمان ترسناک معشوقه شیطان :
لینک دانلود بنابه درخواست صاحب اثر رمان، حذف گردید.
از توجه شما کاربران عزیز به این مطلب از مجله صورتیها کمال تشکر را دارم.
منبع: https://suratiha.com